خوراک سالم!

خوب از امروز تصمیم گرفتم که غذاهای سالم بخورم ...می خوام لاغر بشم آخه آدم تا کی می تونه چاق باشه و حسرت هیکل این و اون رو بخوره!!! امروز می خوام شروع کنم... روز اول وزن ۱۵۰.۴ پوند ...

خوب نه تنها غذای سالم برای بدن بلکه برای ذهن و روح ...

خوب امروز صبح من یه لیوان کافی خوردم که قول می از فردا بکنمش ۳/۴ لیوان...

الان می خوام یه لیوان چای سبز بخورم و بعدش هم اگر گشنم بود میوه!!!

نهار یه ظرف سالاد و شام هم یه غذایی هست به اسم قلیه کدو که مامانم درست کرده و من بلد نیستم هنوز ...از کدو حلوایی و عدس و برنج و یه سری حبوبات ساخته می شه!!! خوب من سعی می کنم که ر روز بیام و بنویسم که وزنم چیه و چی کار کردم... راستی امروز ۱۵ دقیقه یوگا کار کردم و قراره که ۳۰ تا دراز نشست هم برم... تا فردا....

عجب

یه عمر منتظر همچین روزی بودم که کاری نداشته باشم و از صبح هر کاری دلم بخواد بکنم و حالا که بهش رسیدم آرزوی اینو دارم که کار داشته باشم و برم سر کار...عجب دنیایه ها...فکر کنم خدا هم مونده به کدوم ساز من برقصه!!!...

امروز بهترم...

امروز تلخیم کمتر شده ولی سرما خوردم شدید! امروز می خوام رزومه ام رو درست کنم و دنبال کار باشم...هرچی باشه امروز یه روز دیگه است...

هنوزم تلخ تلخم !!

آخ یادم می آد روضه می خواندم واسه این و اون که با یه شکست دنیا به آخر نمی رسه و اینجور چرت و پرتهای صد من یه غاز!!هیچ کدومش الان تو کلم نمی ره! هی سعی می کنم به چیزهای خوب فکر کنم و زورکی خوشحال باشم که بازم نمی شه! ...فکر کنم زمان می خواد که بپ‌ذیرم و خودم رو ببخشم و دوباره شروع کنم...

حس الان من...

شکست... تلخی... غم ... 

اعتماد به نفسم به قول معروف ریده شد توش!! حوصله با ادب بودن رو هم ندارم..مگه وقتی آدم واسه دل خودش می نویسه باید باادب هم باشه؟؟؟اینجا تنها جاییه که می تونم در ملع عام بی ادب باشم پس حرجی به هیچ کس نیست!