-
Bitter...
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1391 07:33
Losing an unborn child is a heavy pain for the mother and there's no other word that can describe that. Even if people tell you there are lots of mothers in the world who have lost their child, it still is gonna be hard! Although there would be more pains to compare yours with, still any person's pain is theirs and...
-
راستی...
شنبه 28 خردادماه سال 1390 20:34
من موفق شدم الان ۱۲۷ پوندم...۲۳ پوند کم کردم ... عاشق خودمم ...
-
امید
شنبه 28 خردادماه سال 1390 20:32
الان از اون دوران ۶-۷ ماه گذشته و ما دوباره با هم زندگی می کنیم ... الان داره چند اتفاق جدید پیش می اد که از یکیش حسابی می ترسم ... اگه اون دختره بیاد و زندگیمو به هم بریزه چی ؟؟؟ همون مادردختره یک بار حسابی سعیشو کرد و تا حد زیادی هم موفق بود... هنوز هم امید دارم که نمی آد با اینکه می دونم همه چیز قطعیه و می آد......
-
یادم هست...
جمعه 29 بهمنماه سال 1389 18:40
ان وقت که گفتی تا آخر با تو هستم خاطرت هست؟؟؟ آن سان که گفتی دوستت دارم خاطرت هست؟؟؟ یا که گفتی با من بمان؟؟؟ شاید همه را من تصور کرده ام و خاطرم نیست... واقعآ خاطرم نیست... خاطرم هست که گفتی با تو می مانم تا همیشه... همه دروغهایت خاطرم هست... عزیزم خوش باوریهایم خاطرم هست... سادگی هایم خاطرم هست...
-
طلاق
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 19:58
برای خودم می نویسم که یادم نرود این روزها را... برای اینکه یادم بماند که ارزش نداشت... برای اینکه یادم بماند که قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری... برای اینکه یادم باشد که قدر خودم را خودم بدانم ...
-
دوست خوب بزرگترین نعمته
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 22:31
دارم به خیلی چیزها فکر می کنم جدایی یا جدا نشدن! مساله اینست... وقتی فکر می کنم که اگه جدا بشم دیگه کسی نیست که هی بهم بگه بیا جدا بشیم از خوشی بال در می آرم... وقتی که فکر می کنم چقدر زندگیم راحت تر میشه بازم همینطور... ولی وقتی به روزهای خوشمون فکر می کنم غصم می گیره!!! + یه عالم حرف نگفته دیگه!!!
-
لبخند الکی و واقعی
چهارشنبه 29 دیماه سال 1389 18:58
در لبخند الکی گوشه چشم چین نمی خورد!!
-
گرفتار
شنبه 30 مردادماه سال 1389 12:40
اینقدر اینجا تلگرافی می نویسم که فکرکنم اگرخودم هم ۱ سال دیگه بیام بخوانم نفهمم قضیه چی بوده!! این روزها حسابی گرفتارم! مهمون از ایران دارم که بسیار عزیزه برام ولی وقت ندارم باهاش خوش بگذرونم! باید رزومه درست کنم که سخت ترین کار دنیاست!! مدام با همسرم سر نگه داشتن سگ نازنینم دعوا داریم! قبل از ازدواج شرط گذاشته بودم...
-
my life is full of shit
یکشنبه 13 تیرماه سال 1389 18:40
my life is full of shit! یکی اذ کسانی که ازش متنفرم داره می آد پیشم!....من اصلآ شانس ندارم!!!آخه چرا آدمهای عوضی اینقدر شانس دارن؟؟؟
-
ای بابا...
چهارشنبه 12 خردادماه سال 1389 15:16
از دست زبون خودم نمی دونم چی کار کنم!! آخه آدم به شوهرش می گه : رفتی کنار ساحل تحریک شدی حالا می خوای با من ... هر چقدر هم که این حرف درست باشه گفتنش اشتباه محضه!!! آخه آدم یه کم سیاست هم داشته باشه بد نیستا!!! حالا آقا قهر هم کردن!!!من که فکر نکنم آشتی کنم اون هم فکر نکنم آشتی کنه و در نتیجه فکر نکنم آشتی کنیم ... آخ...
-
خوراک سالم!
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 06:04
خوب از امروز تصمیم گرفتم که غذاهای سالم بخورم ...می خوام لاغر بشم آخه آدم تا کی می تونه چاق باشه و حسرت هیکل این و اون رو بخوره!!! امروز می خوام شروع کنم... روز اول وزن ۱۵۰.۴ پوند ... خوب نه تنها غذای سالم برای بدن بلکه برای ذهن و روح ... خوب امروز صبح من یه لیوان کافی خوردم که قول می از فردا بکنمش ۳/۴ لیوان... الان...
-
عجب
دوشنبه 2 فروردینماه سال 1389 11:45
یه عمر منتظر همچین روزی بودم که کاری نداشته باشم و از صبح هر کاری دلم بخواد بکنم و حالا که بهش رسیدم آرزوی اینو دارم که کار داشته باشم و برم سر کار...عجب دنیایه ها...فکر کنم خدا هم مونده به کدوم ساز من برقصه!!!...
-
امروز بهترم...
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 08:07
امروز تلخیم کمتر شده ولی سرما خوردم شدید! امروز می خوام رزومه ام رو درست کنم و دنبال کار باشم...هرچی باشه امروز یه روز دیگه است...
-
هنوزم تلخ تلخم !!
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1388 10:53
آخ یادم می آد روضه می خواندم واسه این و اون که با یه شکست دنیا به آخر نمی رسه و اینجور چرت و پرتهای صد من یه غاز!!هیچ کدومش الان تو کلم نمی ره! هی سعی می کنم به چیزهای خوب فکر کنم و زورکی خوشحال باشم که بازم نمی شه! ...فکر کنم زمان می خواد که بپذیرم و خودم رو ببخشم و دوباره شروع کنم...
-
حس الان من...
سهشنبه 25 اسفندماه سال 1388 20:41
شکست... تلخی... غم ... اعتماد به نفسم به قول معروف ریده شد توش!! حوصله با ادب بودن رو هم ندارم..مگه وقتی آدم واسه دل خودش می نویسه باید باادب هم باشه؟؟؟اینجا تنها جاییه که می تونم در ملع عام بی ادب باشم پس حرجی به هیچ کس نیست!